مراسم افطاری و حسرت مامانی
دختر یا پسر نازم ,عزیز دلم نمیدونی با نبودنت دیشب چه عذابی به من دادی؟؟؟ آخه میدونی چی شده ......................... دیشب من و بابایی از طرف نظام مهندسی(اداره بابایی)واسه افطار دعوت بودیم البته بابایی عمو کوچیکت که از همه کوچکتره و فقط 15 سال داره هم با خودش آورده بود همه ی کارکنان نظام مهندسی اونجا بودن از رئیس گرفته تا کارمند های ساده و نگهبان و خلاصه همه و همه با خانواده ها علی الخصوص بچه ها شون اومده بودن مراسم توی رستوران افرا بین جاده ساری و قائمشهر بود میدونی چی مامانی اونجا تقریبا همه بچه داشتن ؛اونهایی که تازه بچه دار شده بودن و نی نی های کوچولو و موچولو داشتن هی بچه هاشون میگرفتن و ...